شناخت مبانی تمدن غرب و تطبیق آن با نظام اسلامی یکی از روند های موجود در شناخت هر چه بیشتر فرهنگ و تمدن و فلسفه اسلام و غرب را فراهم می آورد.
کتابی با نگاه علی صفایی حائری کتابی با صفا.
پیشنهاد بنده به کسانی که دوست دارن بخونن اینه که قبلش یه بار سخنرانی های ایشون را هم گوش بدن.
بماند که شرح مفصل است.
خودتان کتاب را در کتابخوانه های محلی و دانشگاهی به جستجو پرداخته و پیدا نموده و آن را بخوانید.
کتاب مرید راستین
کتاب مرید راستین یک کتاب خوب در زمینه شناخت نگاهی توتیلاریسم گونه می باشد که با نگاهی اندیشه محور به موضوعی که در زندگی روزمره ما بسیار کاربردی و همچنین مفید ثمر می باشد را به بحث گذارده است.
پیشنهاد بنده به دوستان تهیه و مطالعه این کتاب از طریق کتابخانه های محلی و دانشگاهی می باشد.
شناخت مبانی مورد استفاده در این کتاب به درک هر چه بهتر ساختار های موجود و به قولی کف زمینی تر این موضوع کمک شایانی را می نماید.
سیاستمداران، اقتصاددانان، بازرگانان و فرهنگیان و فرهیختگان و هر کس که علاقه مند به شناخت وضعیت موجود سیاسی است بررسی کتاب را در دستور کار خود قرار دهد. که می گویند (آب دریا را اگر نتوان چشید… هم به قدر تشنگی باید چشید)
لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا
و من اعرض عن ذکری فان له معیشه صنکا و نحشره یوم القیامه اعمی
کدام روش؟
مطالعه کتب مختلف دارای روش های مختلفی می باشد یا خیر؟
اگر بخواهیم شروع کنیم و یک کتاب را مطالعه نماییم آنچه بیش از هر چیزی خود را نمایان می سازد این سوال است که چگونه این کتاب را بخوانم؟
سوالی که هر کتابخوانی از خود خواهد پرسید.
به نظر می رسد که خواندن کتاب بر اساس دسته بندی های موضوعات مختلف باید متفاوت باشد.
به عنوان مثال اگر ما بخواهیم یک کتاب آکادمیک در رشته مدیریت را مورد مطالعه قرار دهیم آن گاه نیازمندی ما به چیست؟ آیا باید کار متفاوتی نسبت به سایر کتب در برابر این کتاب انجام بدهیم؟ یا این که همین که کتاب را باز کنیم و شروع به مطالعه آن بنماییم کار تمام است؟ در این مسیر چه مقدار و چه اندازه نیاز به فهم داریم؟ و این فهم را به چه صورت باید بدست آوریم؟
حال کتاب در دست ماست. کتاب را باز می نماییم کتابی که دوست داریم آن را بخوانیم اما هنوز روش صحیح را یاد نگرفته ایم که چگونه باید کتاب را خواند آیا باید واو به واو کتاب را خواند یا چنین کاری اشتباه است؟ و یا اگر چنین کاری اشتباه نیست و باید به صورتی سنتی مآبانه کتاب را از اول تا آخر بخوانیم چگونه و به چه روشی باید آن را خواند؟
خلاصه نویسی
به نظر می رسد که اگر بخواهیم حال از این کتاب خلاصه ای را نیز داشته باشیم نیازمند بیرون کشیدن ساختار مورد نظر نویسنده هستیم. حال برخی مواقع این ساختار را می توان از فهرست مطالب کتاب مورد نظر بدست آورد و گاهی مواقع نیز باید خود ما ساختاری که مورد نظرمان می باشد را از سخن های نویسنده بیرون بکشیم. که البته به نظر می رسد هر دو می توانند مکمل های خوبی برای بیرون کشیدن ساختار موجود در متن می باشد.
یعنی با بررسی کلمات کلیدی مورد نظر در بحث بتوان چارچوب کلی مباحث را بیرون کشید و ارتباطات میان آن ها را مورد توجه و دقت و بررسی قرار داد.
در این جا نکته دیگری که باید مورد توجه و دقت قرار بگیرد همین امر خلاصه نویسی می باشد. که این خلاصه نویسی و داشتن یک خلاصه از کتاب در امر تثبیت ذهنی و به یادسپاری مطالب می تواند تاثیر به سزایی را ایفا نماید.
به همین دلیل در این جا اگر بخواهیم یک کتاب را با چندین روش مورد مطالعه قرار دهیم باید به برخی از نکات توجه کنیم که یکی از آن ها می تواند در ابتدا یک نقشه ذهنی از کتاب مورد نظر و موضوعات هر فصل به صورت جداگانه باشد. که البته این امر کمک به داشتن یک نگاه کلی به مطالب موجود در فصل مورد نظر خواهد شد.
از طرف دیگر اگر بخواهیم کتاب را به صورت یک خلاصه در بیاوریم نیازمند آن هستیم که کلماتی کلیدی را از متن بیرون کشیده و آن را به شکل یک نمودار درختی دربیاوریم. و پس از آن جملات مهم هر بخش را در بخش زیرین آن مورد توجه و دقت قرار دهیم.
یعنی اگر بخواهیم به صورتی تیتر وار این مباحث را نگاه کرد:
1. داشتن یک نقشه ذهنی از هر فصل(که برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به سایت مقابل مراجعه نمایید.)
2.خلاصه مطالب با استفاده از کلمات کلیدی
3. نوشتن جملات مهم هر بخش در ذیل تیتر های ایچاد گردیده در هر فصل
مصطفی ملکیان
راهکاری هایی مطرح شده از طرف مصطفی ملکیان در خصوص شیوه مطالعه کتاب و هم چنین معرفی یک کتاب در این زمینه.
شیوه مطالعه کتابها با موضوعات مختلف
متون حوزههای مختلف علوم و معارف بشری را به یک شیوه نباید مطالعه کرد متون فلسفی یک شیوه دارد، متون تاریخی شیوه دیگری.
کتاب چگونه کتاب بخوانیم؟ نوشتهی «مورتیمر جی آدلر» از انتشارات آستان قدس رضوی در این زمینه بسیار مفید است. البته ترجمه خوبی ندارد.
اکتیوخوانی به جای پَسیوخوانی
مشکل ما غالباً این است که کتاب را به صورت پسیو میخوانیم. پسیوخوانی یعنی منفعلانه خواندن. اکتیوخوانی یعنی کتاب را با کاغذ و قلم بخوانیم. یعنی شما باید یک رمزهایی برای خواندن تعیین کنید و بدین ترتیب مطلبی را که نمیفهمید، با یک رمز شاخص کنید و مطلبی را که میفهمید ولی قبول ندارید، با رمز دیگری و مطلبی که گمان میکنید با مطلب دیگر نویسنده ناسازگاری دارد، با رمز دیگری مشخص کنید. همچنین مطلبی را که از نظر نویسنده یا از نظر شما مهم است را با رموز مشخص کنید.
برای اکتیوخوانی پیشنهاد میکنم که همیشه وقتی یک کتاب را باز میکنید، از تیتر کتاب و از فهرست آن کتاب یک سلسله سوالاتی طرح کنید و هنگام خواندن کتاب در پی یافتن پاسخ آن سوالات باشید. در این حالت کتاب برای شما جان میگیرد.
شیوه مطالعه کتاب
اگر میخواهید در عمرتان صرفهجویی شود، کتاب را یک بار از اول به سرعت هرچه تمام بخوانید. وقتی کتاب را تمام کردید، ممکن است بفهمید که کتاب بیارزشی بوده است. خب لااقل دو ساعت وقتتان از دست رفته است، ولی ممکن است به این نتیجه برسید که کتاب باارزشی است و بار دوم به صورت اکتیو آن را میخوانید.
زمان مطالعه
از بعد از طلوع فجر تا زوال، بهترین ساعت یادگیری است؛ بنابراین بهتر است مطالعات جدیتر خود را در ساعات آغازین روز قرار دهید.
راهکار رهایی از خستگی مطالعه
اگر هنگام مطالعه از یک متن احساس خستگی کردید، مطالعه را رها نکنید، بلکه به سراغ متن دیگری بروید. البته اگر بتوانید عادت کنید که تمرکزتان را روی یک کتاب و متن قرار دهید بهتر است.
استراحت در بین مطالعه
اگر بتوانید در هنگام مطالعه دو کار انجام دهید خیلی خوب است؛ یکی اینکه گاهی وسط مطالعه دو سه دقیقهای راه بروید. دیگر اینکه یک چیزی که برای سلامتی انسان مضر نباشد، را فقط بچشید. این دو کار به استمرار فعالیت مطالعه شما کمک میکند.
اختصاص ده دقیقه در بین مطالعه به کتب و مقالات محبوب
اگر گاهی وسط مطالعه ده دقیقه اختصاص بدهید به کتاب یا مقالاتی که به آنها عشق میورزید و خیلی علاقه دارید، خوب است. چون شما لزوماً همانطور که به اشعار حافظ و سعدی عشق میورزید، به رشته آکادمیکتان عشق نمیورزید. مطالعه این آثار در بین مطالعات جدی شما بسیار مفید و موثر است.
مخالفت با فیشبرداری
بنده با فیشبرداری مخالفم. من از نوشتهای که میخوانم، سه دسته مطالب را برای خودم مینویسم و به این یادداشتبرداری میگویم:
۸.۱. مطالبی که دغدغه فکری خودم است را هرجا ببینم حتی اگر یک جمله هم باشد، یادداشت میکنم.
۸.۲. مطالبی که دغدغه وجودی من نیست ولی مطالب خیلی مهمی است.
۸.۳. سوالاتی که به هنگام مطالعه به ذهنم میرسد.
برگرفته از ویلاگ راه تفکر
دکتر پاکتچی
دکتر پاکتچی در این زمینه برای دانشچویان علاقه مند به مطالعه کتب نوشتاری را در اختیار قرار داده اند تا دوستان بتوانند با استفاده از این روش مطالعه خود را بهبود ببخشند.
به گزارش دانشجویی و فرهنگی؛ شاید امروزه از دید عوام، یک کتابخوان خوب کسی باشد که همه کتاب را از اول تا آخر، بدون اینکه حتی یک «واو» را جا بیندازد، بخواند و به خاطر بسپارد. این فکر که ناشی از یک مجموعه افکار سنتی غلط است که از قدیم الایام در میان ما وجود داشته است. علت هم این بوده که نسبت به کتاب برآورد مشخصی نداشتهایم.
اما اگر به کتاب به چشم یک وسیله ارتباطی و به خواندن به عنوان یک رابطه متقابل بنگریم که میخواهد دو ذهن -یعنی ذهن نویسنده و خواننده- را به هم مرتبط سازد، دچار این سوءبرداشت نمیشویم؛ منتهی این ابزار ارتباطی، ویژگیهایی دارد که باید آن را درک و جایگاه و استراتژی خود را نسبت به آن مشخص میکنیم. با این روش، قطعا گام مهمی در جهت بهتر خواندن کتاب برداشتهایم.
آنچه در ذیل میآید، چکیده سخنان دکتر احمد پاکتچی -عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع)- در نشستی است که به همت دانشکده الهیات معارف اسلامی و ارشاد آن دانشگاه برگزار شده است.
چگونه یک کتاب را بخوانیم، دکتر احمد پاکتچی
یکی از نکات کلیدی دکتر پاکتچی نیز در سخنرانی خویش این کلام است:
نکتهای که الزم است تذکر دهم این است که شما از یک کتاب، حداکثر سه چهار چیز باید یاد بگیرید و اگر دیدید که از یک کتاب، بیش از این آموختهاید، بدانید که آن کتاب را درست نخوانده اید.