نوشتار عدالت

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان گرامی و گرانقدر
در این ویلاگ تلاش بر آن است که بتوانیم مباحثی در حوزه های زیر را تقدیم حضور دوستان نماییم:
1.مدیریت بازرگانی
2.عدالت
3.آموزش و پرورش
این حوزه های علاقه من می باشند که در این حوزه ها مشغول به فعالیت های تحقیقاتی و آموزشی هستم.

طبقه بندی موضوعی

سلام و عرض ادب خدمت شما دوستان عزیز و گرامی

آنچه در این قسمت به نظرم رسید که با شما هم در میان بگذارم مطالبی بود که در حوزه زندگی روزمره و زندگی خانوادگی می تواند به کار گرفته شود. در این راستا یکی از آن نکاتی که باید مد نظر قرار بگیرد این نکته است که در یک زندگی مشترک با مسائلی مواجه هستیم که این مسائل زمینه ای هستند که من نوعی در آن بازی می کنم که باید طوری در این زمینه بازی کنم که به سمت رشد حرکت داشته باشم. ان شاء الله که همین گونه باشد.

من وقتی در خانه می نشینم یکی از آن چیز هایی که جز دغدغه های روزمره به آن فکر می کنم این است که چگونه می توان در کنار همدیگر در خانواده محیطی گرم و صمیمی داشته باشیم. دم شما گرم. می خوام بگم راهکار ها چیا هستن می خوام بگم چطور میشه چنین شرایطی را به وجود آورد. بخشی از اون مواردی که بهشون اشاره می کنم بصورت مختصر به شرح ذیل هستند:

  1. محبت
  2. صبر
  3. کظم غیظ
  4. مدارا
  5. گفت و گو
  6. با هم ساختن
  7. خوش رویی
  8. خوش اخلاقی

موارد دیگه را من الان نمی نویسم می دونم خودتون بهتر از من می دونید من هم این را از صندوق ندانسته هام در آوردم. داخل کتاب های مختلف این ها را میشه پیدا کرد. 

بریم سراغ اصل مطلب که حوزه عملیاتی هست. به عنوان مثال علی در خانه هست و ناگهان با صدای بلند یکی از اعضای خانواده روبرو می شود در این شرایط علی به دلیل آنکه از قبل آماده چنین شرایطی نبوده است ناگهان به خود می آید و در جبهه دفاعی قرار گرفته و شروع به حمله های بعدی می کند. و این روند ادامه پیدا می کند. در حالت دوم می بینیم که علی از قبل می داند که ممکن است چنین شرایطی رخ دهد و از قبل خود را برای چنین موقعیتی آماده کرده است، او پس از آن که صدای بلند را می شنود شرایط را به سمتی می برد که آنچه مهم تر است در اولویت قرار بگیرد و تصمیم گیری را به زمان هایی دیگر موکول می کند.

بچه ها در خانه شروع به بازی می کنند و مادر می بیند که آنها با اسباب و وسایلی که در خانه قرار دارد نیز بازی می کنند. مادر می خواهد بچه ها را از این که با اسباب و وسایل خانه بازی کنند دور کند در این راستا همه را یک جا جمع می کند و به آن ها می گوید بچه ها این کار برای خودتان خطر دارد و به همین دلیل بهتر است چنین کاری را کنار بگذارید و به بازی های دیگر مشغول شوید. بچه ها هم به دلیل پیش زمینه محبت مادر به حرف های منطقی مادر توجه می کنند و آن را عملیاتی می کنند.

در حالتی دیگر مادر می داند که بازی کودک با چنین وسایلی خطرناک نیست در این زمینه مادر کودک فرزند را آزاد می گذارد تا به بازی خویش ادامه دهد.

کتاب های من دیگر ما و تا ساحل آرامش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۹ ، ۱۸:۵۴
حسین یزدی

آنچه در این جا بدان می پرد ازیم این نکته است که ما در بیان ایده هایمان نقض هایی داریم و این نقض ها را می توان از طریق سازماندهی به آن ها به سمتی هدایت کنیم که برای دیگران نیز ایده ما قابل فهم و بررسی باشد. در این جا اگر بخواهیم یکی از مهمترین بخش های این موضوع را به آن توجه کنیم توجه به بوم ایده پردازی است که مرحله اولیه کار را شکل می دهد. در این بوم که توسط دکتر رضا پاینده طراحی شده است شما می توانید مختصات ایده خود را بصورت یک جدول چند ستونه در بیاورید و از آن جهت معرفی ایده خود استفاده نمایید.

هر کسی که بتواند در این زمینه کاری را انجام دهد او برنده این زمین است. زیرا مرحله اولیه کار یکی از مهمترین بخش ها و یگوییم مهمترین بخش ایده پردازی می باشد. ما در عصری قرار گرفته ایم که ایده های مختلف و گسترده ای را شاهد هستیم و این ایده ها بدون آنکه بدانیم آیا قبلا چنین ایده ای مطرح شده است و یا ثبت ایده رخ داده است ما نیز همچون آن را ایجاد می کنیم و حتی حق علائم تجاری برای آن می گیریم. تا بگوییم این چیزی که می بینید مال من است و من دارای ارزش هستم و ارزش این کالا به من برمی گردد.

شما هر چقدر در این زمینه به جستجوی بیشتری بپردازید به این نتیجه می رسید که هر کسی که ایده ای دارد در صدد آن است که ایده خود را اجرایی کنند اما کم هستند تعداد افرادی که توانسته باشند ایده خود را اجرایی کرده و یا ثبت ایده را انجام دهند.

دلایل مختلفی را می توان برشمرد که از جمله آن این است که ایده پرداز ایده خود را مطرح می کند و ان را در چهارچوب قرار می دهد اما بعد از مدتی به این نتیجه می رسد که چنین ایده ای قبلا ثبت شده است و اجرایی شده است. در نگاه دوم ما می بینیم که ایده پرداز ایده را مطرح کرده است اما ایده کارایی چندانی در جامعه امروزی ندارد و مخاطبان این موضوع حتی اگر چنین ایده ای اجرا شود استقبال زیادی از این ایده نمی کنند. در نگاه بعدی ایده پرداز به سمت اجرایی کردن ایده هم می رود اما در زمان ثبت ایده بعد از ایجاد نمونه اولیه نمی تواند مراحل قانونی را طی نماید و از حمایت های مطرح شده برای ایده ها نصیب دار شود. در نگاه آخر فرد هم مرحله اجرایی و هم مرحله ثبت ایده را طی می نماید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۹ ، ۱۷:۰۴
حسین یزدی

 

جهت مراجعه می توانید به کانال تلگرامی زیر مراجعه نمایید و 21 فیلم ضبط شده توسط دکتر رضا پاینده کارشناس نوآوری مشاهده نمایید.

@ideamedeh

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۴۶
حسین یزدی

سلام و عرض ادب خدمت شما دوستان گرامی

یکی از اون جایگاه هایی که ما باید بهش توجه کنیم اون جایی هست که یه بیماری میاد سراغ مردم و مردم را تحت تاثیر خودشون قرار می ده.

برا این که بتونیم این روند را بهتر بشناسیم باید بریم میان مردم و ازشون سوالایی بپرسیم. وقتی از مردم سوال می پرسیم برخی از این جواب ها به ما داده می شود. مثلا دوستان میگن چقدر جالب تا حالا ما اسم این بیماری هم به گوشمون نخورده بود. و این اولین باری بود که این کلمه را شنیدیم. از طرفی می بینیم که برخی هم از ترس بیماری یه سری کار هایی را در پیش می گیرن که شاید از حدود تعیین شده جهت جلوگیری از سرایت بیماری بیشتر به نظر می رسه.

می ریم سراغ یک دکتر و ازش می پرسیم این بیماری چیه و چیکارا انجام می ده و چطور می تونیم از شیوع بیشتر این بیماری جلوگیری کرد؟ وقتی در کرونا 360 درجه که از شبکه مستند پخش میشه به پیام های دکتر در مصاحبه ای با ایشون توجه میشه به این موارد اشاره میشه که این بیماری از اون بیماری هایی هست که علائم اون در بدن بیمار بصورت حادی بروز پیدا می کنه و ریه های فرد نیز پر از عفونت می شود و این ها نفس کشیدن فرد را دشوار تر می نماید.

از طرفی می بینیم که دولت های مختلف روند های مختلفی را در پیش می گیرند و برخی آزادی ها را به حال خود رها کرده و کاری با این ندارند که مردم رعایت بهداشت فردی را انجام می دهند یا خیر. اما از طرف دیگر برخی نیز به مواردی متوسل می شوند که شاید کمی به تمسخر ایشان منجر شود. به عنوان مثال ژل ضدعفونی را که نمی توان تزریق کرد را به عنوانی معرفی کنند که می توان این ژل را تزریق نمود و جلوگیری از بیماری را سرعت بخشید. برخی نیز مدارس و دانشگاه ها و مراکز شلوغ را که در آن جمعیت بسیاری در آن شرکت می کنند را به صورت بسته و یا نیمه باز اعلام می نمایند.

شیوع کرونا بصورتی موجب درگیری اذهان شده است که برخی از ترس این که کرونا بگیرند به سمت آن می روند که خود به خود کرنا را بگیرند و آن را به دیگران نیز انتقال دهند.

برخی از کرونا این دید را در ذهن خویش دارند و می گویند کرونا یک بیماری کشنده است. برخی دیگر نیز آن را همچون سایر بیماری ها در نظر می گیرند. و این در حالی است که اگر گزارش های پزشکی را در این زمینه بخوانیم گزارش اول را بیشتر از گزاره دوم قبول می نمایند.

در این حال است که ایجاد تدابیر امنیتی و بهداشتی در این زمینه امری لازم و مهم می باشد. برای این که گزاره دوم را از ذهن مردم بصورت خوبی تغییر دهیم به گزاره اول باید از طرق مختلفی از جمله روش درست رفتاری و بیانی این موضوع را به سایرین انتقال دهیم.

به داستان واره زیر توجه می کنیم

کودک از مادر می پرسد مادر این کرونا که می گویند جیست؟ مادر در جواب دخترک می گوید مادر این یک بیماری است که ممکن است به مرگ ما منجز شود. کودک می پرسد مادر مرگ چیست؟ مادر در جواب او می گوید دیگر در کنار هم دیگر نبودن و رفتن پیش خدا. دخترک که متوجه منظور مادر نمی شود اما با خود می گوید پس کرونا هم یک بیماری مانند سایر بیماری هاست اما عواقبی که در پی داره میتونه خطرناک باشه.

 

در داستان واره بعدی

مادر به کودک می گوید مادر ماسک را بردار و به دهنت بزن دخترک هم از روی خوشحالی و نشاط ماسک را برداشته و به صورت خود می زند. پس از این کودک از مادر می پرسد مادر چرا باید این ماسک را بزنیم مادر درجواب او می گوید که نمیریم. همچنین مادر نیز درهنگامی که دخترک ماسک می زند متوجه می شود که تنها خودش نیز که ماسک می زند بلکه هر دو در این جا و این زمان ماسک می زنند.

هر کدام از این داستان واره ها به ما نشان می دهد که چگونه می توانیم یک پیام را به مخاطب خویش انتقال دهیم و گزاره ی تصویری را در ذهن فرد ایجاد کنیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۴۳
حسین یزدی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۲۱
حسین یزدی

کتابی با محتوای جذاب و در عین حال آموزنده.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۱۷
حسین یزدی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۹ ، ۱۵:۴۷
حسین یزدی

برای خوب نویسی لازم نیست آنقدر خودمان را زحمت بدهیم بلکه همین که شروع به نوشتن کنیم راه خودش را به ما نشان خواهد داد.

باید موشت نویسندگی را به یک عادت تبدیل کرد. 

وقتی عادت شد خودش بی هیچ کاری رشد پیدا می کند. چقدر می خواهیم رشد داشته باشیم. 

کتاب هایی که می خوانیم را سعی می کنیم نمودار درختی از آن تهیه کنیم در ابتدای خواندن آن؟!

آیا نوشتن را امری جدی در نظر می گیریم؟ همین که نوشتن را بخواهیم بنویسیم نوشته ایجاد می شود. 

پس نوشته را با ننوشتن شروع کنید. گام اول برای نوشتن ننوشتن است. 

می خواهیم به چایی برسیم که نمره بالایی در زمینه مدیریت وبلاگ و شبکه های اجتماعی داشته باشیم. این جا چه کسی می تواند به ما کمک کند؟ نوشتن به ما کمک می کند نوشتن راه است راهبر هست نتیجه هست. نوشتن یکی از معانی زندگی است زندگی در نوشته معنا پیدا می کند.

برای شروع نوشتن از هر جا که دلتان خواست شروع کنید و آن ایده را پرورش بدهید بال و پر به آن بدهید فکر هایتان را روی کاغذ بریزید. خلاقیتتان افزایش می یابد نوآوری خواهید داشت و فکرهایتان وسیع تر و وسیع تر خواهند شد.

روزگاری بود که نوشتن را یاد می دادند یاد گرفتن نوشتن کار آسانی است اما حفظ این یادگیری مهم تر از خود یادگیری و سخت تر از آن است. ایجاد تغییر سخت است می دانم اما نه خود تغییر بلکه نقطه عطف همان آمادگی برای تغییر است. لباس هایتان را بپوشید و حرکت کنید.... .آماده اید؟!

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۹ ، ۱۸:۱۴
حسین یزدی

بسم الله

خانه‌ها گاهی به آدم‌هایی که توی آن‌ها زندگی می‌کنند شباهت عجیبی دارند. خانه ها دارای آجر و سیمان و گج و میلگرد و زیر بنا و رو بنا هستند. امروز می دانستم که دقیقا خانه هایی را که به آدم ها شبیه کرده ام می تواند این الهام را به من دهد که ای تو ای کسی که در کنج خانه نشسته ای معنا پیدا کن معنا بده برای این که مهمان جدیدی به خانه تو وارد شود فرش قرمزی پهن کن به بعضی مهمان ها به جای چای قهوه تعارف کن بگوییم چقدر سعادتمند هستید که در کنار آن ها هستید برای رد و بدل پیام از واژگان خوب استفاده کنید زیرا ممکن است واژگان بد شخص را ناراحت کند و نتیجه ی آن فهر باشد.

هر مهمانی را با واژگان زیبای خود پرورش دهید و برای این کار کوشش کنید. مهمان ها را دوست بدارید و حتی برخی از آن ها را ببوسید.

مهمان که وارد خانه می شود روز ی تازه را شروع کرده است و در این فکر است که استعداد هایش را هدر ندهد. برای این کار شما چه پیشنهادی به او دارید. دیده اید به خودتان یادآوری می کنید که زمان خیلی خیلی خیلی کم است در این صورت با خودتان چه برخوردی خواهید داشت؟ پیشنهاد می کنم به این پیشنهادی که من می دم توجه کنید اون هم این که برای انجام بهترین کار اولویت ها تون را مشخص کنید. ببینید می خواید غواص بشید و استعدادش را هم دارید اما میاید و همون کنار ساحل یه سری تمرین هایی را انجام می دید. می تونیم بگیم این جا هست که شما باید حرکت کنید و برید طرف دریا و به عمق دریا توجه کنید. توی ساحل کم عمق موندن فایدش اینه که کار شما خیلی راحت تر از اونی هست که تصور کنید اما رفتن به عمق دریا می دونم سخته اما وقتی استعدادش را دارید جرا استعداد را هدر بدید؟!

تو عصری هستیم که اینستاگرام و تلگرام و واتس آپ و بله و ایتا و سروش و شبکه های اجتماعی دیگه هم برنامه هایی ریختند و به مردم پیشنهاد می دن که بیاید در کنار هم جمعمون را جمع کنیم ماست هامون کیسه میشه بعد از این. خب برخی هستن که سریعا چنین پیشنهاد مشارکتی را قبول می کنن یک سری دیگه هستن که کمی روی اون فکر می کنند و می گن شاید چنین برنامه ای برای من مفید فایده واقع نشه با این که مزایایی هم داره در خودش. هی فکر می کنه فکر می کنه فکر می کنه تا آخرش به این نتیجه می رسه که پیشنهاد را قبول کنه یا نکنه. یک سری دیگه میان و میگن ما از همون اول هم با چنین برنامه ای که بخواد این طور با ما رفتار کنه و بخواد آزادی ما را محدود کنه خیلی انطباق پیدا نمی کنیم و می گن هدف ما اینه که از انطباق دوری کنیم چون انطباق جلوگیری می کنه از پیشرفت و موجبات عقب ماندگی را ایجاد می کنه. خواهی بشوی رسوا همرنگ جماعت نشو شعاری هست که این سری افراد اون را به کار می برن.

حالا برای این که ما این سه تا گروه را که دیدگاهاشون را دیدیم بخوایم به هر کدوم از این موارد رضایت بدیم و یکی از اون ها را به عنوان یک برنامه دراز مدت انتخاب کنیم پیشنهادی که میشه داد اینه که هر کدوم از این ایده ها را یک بار تجربه کنیم یا این که بیایم و از تجربه ی دیگران استفاده کنیم. نگاه شما اختراعی گونه می تونه باشه وقتی نگاهتون اختراعی گونه شد اون جا چیز های شگفت انگیزی پیشنهاد می دید. شاید برای یک تصمیم گرفتن یک روز کامل زمان نیاز داشته باشید و نگران نباشید اگر چنین اتفاقی می افتد.

یک جمله از کریستوفر مورلی

هر روز چیزی بخوانید که هیچ‌کس آن را نمی‌خواند؛

هر روز به چیزی فکر کنید که هیچ‌کس به آن فکر نمی‌کند؛

هر روز کاری انجام بدهید که هیچ‌کس آن‌ را انجام نمی‌دهد.

برای ذهن، خوب نیست که همواره بخشی از وحدت جمع باشد.

شما ایده هایی توی ذهن مبارک دارید این جا با خودتون می گید من می تونم این ایده را اجرایی کنم. برای این که اجراش کنم چرا باید وبلاگ نویسی کنم چرا نباید اینستاگرام نویسی کنم؟ برخی می گن ببین عزیزم یادگیری تو جایی اتفاق می اوفته که هدف یادگیری باشه تمرکز یادگیری باشه یادگیری اون جایی اتفاق نمی افته که هدف سرگرمی باشه. پیشنهادی که می دن اینه که تمرکز ت را از سرگرمی در بیار و به سمت یادگیری سوق بده. وبلاگ نویسان قرن 21. یه سری دیگه می گن تو این دوره زمونه که رونق اینستاگرام و تلگرام و سروش و ایتا و بله زیاد هست فایده ی وبلاگ نویسی خیلی کم هست و تمرکز بازار هم روی شبکه های اجتماعی هست تا وبلاگ نویسی. اینستا نویسان قرن 21. برخی هم میگن عیبی نداره که هر دو را داشته باشیم فقط ممکنه تو این بین برخی بگن شاید تمرکزمون را بر یکی از این موارد بیشتر بکنیم. برخی دیگر در این بین طفره می روند و می گویند کلا هر دوی این ها را وقتی بلد نباشی بهتر این است که آن را انجام ندهی.

توصیه می کنم حتما به این نوشته فکر کنند که شروع کار یک راه برای یادگیری هست. نگران نباشید که کار شما خوب و کامل است یا نه. کار را یاد نمی گیری تا کار کنی، کار می کنی تا کار کردن را یاد بگیری.

پیشنهاد می کنم برای این که تصمیم های بهتری بگیری فکر هایی که توی ذهن مبارکت میاد را همین جور هوا نکنی. خواهش می کنم از گزین گویه استفاده کن. تحلیل کردن کار سختیه اما وقتی می خوای شروع کنی از گزین گویه که شروع کنی کم کم روال خودش خودش را تحلیل می کنه. برای تحلیل کردن نیاز به فکر کردن به تحلیل نیست همین که تحلیل را شروع کنیم روال طی می شود.

باید منتظر پیش آمد هایی هم بود در این راه اما پیش می آید!! زمانمون را صرف عمل می کنیم یا صرف فکر کردن؟!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۹ ، ۱۰:۳۹
حسین یزدی

امام حسین علیه السلام رهبر کربلائیان بود 72 یار با وفا و خالص شده در این راه کسانی که علم و توانایی اشان همراه با وفاداری شان بود. آن ها بودند که به علمشان عمل می کردند و عمل آن ها نماینگر بیان ایشان بود. وفاداری را باید این گونه آموخت که زمانی را به التماس از امام بگذرانی و بافق دیدت را چنان بالا ببری که جز رضایت امام چیز دیگری را مد نظر قرار ندهی. هدفت جلب نگاه رحیمانه امام باشد وانظر الینا نظره رحیمه. وقتی به نظام های غربی نگاه می کنیم در کشور های غربی می بینیم که اثرگذاری عمل را چنان می دانند که اثر بیان را آن چنان ارزشمند نمی دانند. حالا شما در مورد بی حجابی  و بد حجابی مقالاتی بنویسید و علیه آن بلند شوید اثر چندانی نمی گذارد در صورتی که اگر فردی بد حجاب در جامعه ظاهر شود اثراتی که خواهد داشت بسیار بالتر از این خواهد بود. پس وفادار بودن را باید این گونه معنا کرد که ماندن بر سر عهد و پیمان تا پای جان. امام خمینی رحمه الله علیه می فرمایدند تا پای جان وفادار بمانید. کدام عهد کدام مسئولیت؟ مسئولیت ولایت پذیری آن قدر بالا مقام است که برخی که در این راه نبودند یا برخی از صفات و ویژگی ها را نداشتند موجب عاقبت بدی شد که برای خود رقم زدند از این بین می توان شمر را نام برد.

شمر چگونه به این عاقبت رسید در حالی که در سپاه امیرالمومنین می جنگید؟

در کتب تاریخی و روایی آمده است که شمر فردی پرخور بوده است از آن جایی که می دانیم پرخوری قساوت قلب می آورد و قساوت قلب هم میوجب آن می شود که تغییر ویژگی های فرد بسیار سخت و طولانی مدت باشد. از طرف دیگر بد دهانی و تمسخر دیگران توسط او یکی دیگر از خصلت های او هست که بی ربط با این آیه قرآن نیست که ویل لکل همزه لمزه که نتیجه ی این کارش آتشی بر افروخته است این ها باعث می شد که تغییر در مسیر خویش را سخت انگارد و نتواند تصمیم درستی را اتخاذ کند و در منجلابی که گیر کرده بود به سختی بیرون آید. این نشان از آن است که برخی صفات می تواند عاقبت آدمی را تعیین نماید.

حق پذیر بودن و زیر بار ظلم نرفتن از مولفه های اساسی در یک نظامی است که مبنایش بر خیر بنا شده است. در صورتی که حق را می دیدند به آن عمل نمی کردند و این چه ظلمی است بزرگ تر و عظیم تر از آ« که آیات الهی را ببینیم و آن را تکذیب نماییم. فمن اظلم ممن افتری علی الله الکذب و هو یدعی الی الاسلام.

تاریخ نشان داده است که جبهه بندی هایی در عالم وجود دارد که در این جبهه بندی ها وفادارانی حضور دارند و هر کدام مرام و مسلکی را انتخاب کرده و به آن وفادار هستند. در این میان حق انتخاب با خود فرد است که می خواهد در جبهه حق باشد یا در جبهه باطل. برخی هستند که نه در جبهه حق هستند و نه در جبهه باطل اما با این که در جستجوی یکی از این موارد هستند به سمت مخالف سوق پیدا می کنند یعنی اگر به دنبال باطل هستند بعد از مدتی متوجه می شوند که باید حق را می خواسته اند و افرادی که در دنبال حق بوده اند متوجه می شوند که به صورتی باور ناپذیر حق را با باطل اشتباه گرفته اند و حق را مساوی با باطل دانسته اند. معنا سازی به هر صورتی توسط هر فردی امکان پذیر است اما پذیرش این معنا بر اساس دیدگاهی است که آن را حق می دنیم یا باطل و حتی برخی هستند که باطل را حق می دانند و به عنوان آن که حق با باطل است به سمت باطل می روند در حالی که شاید ندانند چنین امری باطل است. الا یرون الحق و لا یعمل به. حق را می بینند اما به آن عمل نمی کنند. حق را می خواهند ولی به اشتباه به سمت باطل می روند. حق را می خواهند در زبان اما در عمل به سمت باطل می روند. در این بین خودشان هم نمی دانند کدام را می خواهند. اما در نهایت آن چه باقی خواهد ماند حق است نه باطل. آنچه به ارث می رسد به مستضعفان است نه مستکبران.

واقع بین بودن کمک خواهد کرد که نگاه های ما به جای نگاهی کورکورانه و سرسری نگاهی با تمرکز و با دقت باشد این نگاه است که عمق حقایق را بازگو می کند و می گوید که آنچه واقعی است کدام است و آنچه کاذب است کدام است. حال کذب ما چه سودی دارد در حالی که واقعیت واقعیت است و کذب هم کذب است. این که ما بخواهیم دروغ بگوییم و انکار کنیم که چنین چیزی صحیح هست یکی از راههایی است که حرکت به سمت بی وفایی را فراهم می آورد. بی وفایی از خوانش فهم امام.

بصیرتی که این واقع بینی فراهم می آورد جهان بینی ما را تغییر خواهد داد و این را به ما یادآور می شود که باید در این مسیر ماند و قدر این نعمت را دانست. که در زندگی اهمیت این مساله بسیار بالاست و تاکیدی که در متون شرعی بدان شده است بیش از سایر اماور است.

برگرفته از کتاب مدیریت عاشورایی

نوشته سید علی اصغر علوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۹ ، ۱۸:۳۱
حسین یزدی